استفانی استال از CMI در معرفی آخرین تحقیقات بازاریابی محتوایی خود نوشت:
«در حالی که بسیاری از (شرکت ها) خود را در آب می بینند، گروهی از شرکت های با عملکرد بالا راهی برای پیشرفت پیدا کرده اند. آنها متوجه شدند که چگونه نیازهای مخاطبان خود را درک کنند، محتوای با کیفیت بالا تولید کنند و از هوش مصنوعی برای ایجاد گردش کار کارآمدتر استفاده کنند.
من می گویم “بله، و …” از دریچه کار آموزش، مشاوره و مشاوره با بیش از 20 برند موفق در طول سال گذشته.
بازاریابی B2B سال جالبی را پشت سر گذاشته است. اگر چه استراتژیک تر و بلندمدت متمرکز شده است، استراتژی کوتاه مدت از بین رفته است. یک گزارش تحقیقاتی اخیراً به نقل از یک مدیر ارشد مالی میگوید: «کتاب بازی سنتی B2B که سالها کار میکرد، دیگر برای رشد و جلب تقاضا کار نمیکند.
در طول دو سال گذشته، من شاهد حداقل سه اختلال مهم بودهام که نشان میدهد محتوا و بازاریابی ممکن است به کدام سمت حرکت کنند. شناسایی پیامدهای این اختلالات می تواند به شما در برنامه ریزی برای آینده محتوا و بازاریابی کمک کند.
اختلال 1: مصرف رسانه مشتری و اهمیت برند
وای، این بزرگ به نظر می رسد، اینطور نیست؟ این فقط یک روش فانتزی برای گفتن این است که همه چیز سریعتر پیش می رود، مردم انتخاب های بیشتری در محتوا دارند و اعتماد به تجارب برند نقش بیشتری در ایجاد تقاضا و وفاداری دارد.
احتمالاً با سیر تکاملی نحوه مصرف و صرف زمان مردم با محتوا آشنا هستید. من برخی از این نکات را در یک مقاله ویدیویی و خبری اخیر به اشتراک گذاشتم:
اما اشتباه نکنید که فرض کنید این آمار به این معنی است که ویدیوهای اجتماعی کوتاه و تحریک آمیز که صرفاً برای جلب توجه هستند، تنها محتوایی هستند که طنین انداز می شوند.
دامنه توجه مردم کاهش نیافته است – صبر آنها برای ارزش کاهش یافته است. اگر بتوانید با ارائه سریع ارزش توجه مشتریان را به خود جلب کنید، این فرصت را دارید که تجربه ای متمایز ایجاد کنید.
این روند همچنین نشان دهنده کاهش صبر در برابر هر چیزی است که جریان تعامل را قطع کند. به عنوان مثال، یک مطالعه اخیر نشان داد که مردم به سختی به نیمی از تماسهای ناشناس تلفن همراه خود پاسخ میدهند.
مردم نه تنها وقفه ها را دوست ندارند، بلکه می دانند که به راحتی می توانند هر محتوایی را جایگزین کنند. این ویدیوی TikTok را دوست ندارید؟ انگشت خود را به بالا بکشید. این نمایش نتفلیکس را دوست ندارید؟ مستقیم از آن خارج شوید و ادامه دهید. منابع مورد نیاز خود را در عرض چند ثانیه پس از این جستجو دریافت نمی کنید؟ پاسخ را از هوش مصنوعی بپرسید.
تاثیر این اختلال بر برند من را مجذوب خود می کند. این عدم حوصله و سهولت در دستیابی به محتوای جایگزین، بخشی از توانایی (و برخی استدلال می کنند، نیاز) را برای ایجاد میراث نام تجاری حذف می کند.
در سال 1958، میانگین طول عمر یک شرکت که در شاخص استاندارد اند پورز گنجانده شده بود 67 سال بود. شصت سال بعد، به کمتر از 15 سال کاهش یافت.
برندهای محصول و خدمات در حال تکامل هستند تا شبیه استارتاپ ها، مد یا رسانه ها شوند. برندها راهاندازی میشوند، شناخته میشوند، اعتماد عمومی را به دست میآورند و سپس از اقبال خود خارج میشوند، استقبال خود را از بین میبرند یا چیزی جدید جایگزین میشوند.
از قضا، تمایل به حضور در پلتفرمهای محتوای چندگانه، برخی از برندها را به اتخاذ رویکرد حداقلیتری برای برندسازی شرکتها سوق داده است – چیزی که بسیاری آن را «بیمزه» مینامند.
جالب اینجاست که شرکتهای موفق به سمت راهاندازی یا کسب برندهای محتوا و استفاده از آنها بهعنوان جذابهای رسانهای درخشان حرکت میکنند.
این تجارب خاص برند برای انجام کارهای سنگین در کوتاه مدت طراحی شده اند و از عمر کوتاه برندها به طور کلی سرمایه گذاری می کنند. هدف این برندهای محتوا ایجاد اعتماد فوری و تعامل عمیق است، اما اگر نتوانند به اهداف خود دست یابند یا کهنه شوند، می توان آنها را رها کرد.
به عنوان مثال، تولیدکننده فست فود Chick-fil-A اخیراً یک سرویس پخش جدید راه اندازی کرده است. اما این یک سرویس استریم نیست بلکه تلاشی برای ایجاد نمایشهای جدید (یعنی برندهای محتوا) است که میتواند در تعدادی از پلتفرمهای دیجیتال توزیع شود.
این ما را به آشفتگی دوم می رساند.
اختلال 2: کمبود حضور فیزیکی
یک چیزی که همه متوجه می شوند این است که حضور فیزیکی چقدر ارزشمند است. هیچ چیز مثل این نیست که چیزی از شما گرفته شود تا بفهمید چقدر قدر آن را می دانید.
رشد سریع مشاغل از راه دور، آزاد و دوپارچه، ذهنیت فرهنگی ما را تغییر داده است. مردم ترجیح زیادی برای حفظ جدایی فیزیکی پیدا کرده اند. و این باعث می شود که روابط حضوری خاص تر و نادرتر شود.
به زبان ساده، مردم اکنون بیش از هر زمان دیگری برای فضاها و محیط های شخصی خود ارزش قائل هستند.
بیشتر و بیشتر مردم فکر می کنند: “من اکنون از کار ، در خانه لذت می برم” یا “آیا حضور فیزیکی من در محل کارم ارزش بیشتری نسبت به قبل از همه گیری دارد؟”
ما همچنین به طور انتقادی تر این سؤال را میکنیم که آیا باید در جایی حضوری داشته باشیم، زیرا ترجیح میدهیم که باشیم در جای دیگر از نظر فیزیکی ضرب المثل “کار جایی است که وای فای است” هنوز رایج است.
برخی از شرکت ها کارمندان خود را ملزم به بازگشت به دفتر کرده اند. و حضور در رویدادها (حرفه ای و غیره) افزایش یافته است.
با این حال، ماهیت و کیفیت این رویدادها برای پاسخگویی به خواسته های بیشتر شرکت کنندگان تغییر کرده است.
در حالی که حضور فیزیکی ارزشمندتر است، رویدادهای حضوری (هنوز یکی از مؤثرترین تاکتیکهای بازاریابی محتوا) به آیتمهای لوکس تبدیل شدهاند. بنابراین ترجیح داده می شود که ماهیت محتوای این رویدادها باشد واقعا خوب
شاید کمتر بدیهی باشد، این روند همچنین فشار جدیدی را بر تجربیات محتوای دیجیتال وارد می کند. برای چی؟ زیرا پلتفرم های محتوای دیجیتال باید به عنوان یک پروکسی برای حضور فیزیکی نیز عمل کنند.
همه محتوای دیجیتال (رویدادها، رهبری فکر و غیره) باید متمایز شوند، زیرا مخاطبان انتظار بیشتری دارند و سروصدای محتوا دیوانهکنندهتر و دیوانهکنندهتر میشود.
سرمایه گذاری شرکت B2B Salesforce در راه اندازی Salesblazer این روند را در عمل نشان می دهد. سال ها پیش، Salesblazer می توانست به عنوان وبلاگی راه اندازی شود که اخبار و روند فروش را پوشش می دهد.
اما این پروژه برنده جایزه یک مرکز منبع، وبلاگ، بستر آموزشی و جامعه است. خود را به عنوان “بزرگترین و موفق ترین جامعه فروش” معرفی می کند.
و این ما را به اختلال سوم می رساند.
اختلال 3: کاهش اعتماد و حقیقت
با نزدیک شدن به انتخابات ایالات متحده، جهان بیش از هر زمان دیگری احساس تفرقه می کند. اعتماد به رسانه های جریان اصلی به پایین ترین حد خود رسیده است. خواه از سوی دولت، کسب و کار یا سازمان های غیرانتفاعی، همه گیر اطلاعات نادرست منجر به بی اعتمادی گسترده به موسسات و رهبران آنها شده است. هوش مصنوعی مولد این کاهش اعتماد را تشدید می کند.
زمانی که سطح این میزان پایین باشد، بازاریابان این فرصت (و شاید مسئولیت) را دارند تا از محتوا برای ایجاد اعتماد و متمایز ، خود استفاده کنند.
بازاریابی خوب ارزشی را اضافه می کند که مشتریان روی آن سرمایه گذاری می کنند و می توانند برای کسب و کار ثروت ایجاد کنند. با این حال، هر سرمایه گذاری مشتری به معنای خرید نیست.
شما می توانید از راه های مختلف از بازاریابی کسب درآمد کنید: از نظر زمان، توجه، ارجاع، داده های شخصی، وفاداری به برند و حتی اعتماد. همه اینها می تواند به ثروت برای شرکت تبدیل شود.
محتوا و بازاریابی در سال 2025
این سه اختلال را در زمینه قرار دهید و می توانید الگوهایی را برای آینده بازاریابی مشاهده کنید – اگر نه THE آینده بازاریابی
آینده محتوا و بازاریابی این است:
- ایجاد اعتماد و حقیقت
- تجربیات متمایز محتوای دیجیتال و فیزیکی که انتظارات مخاطبان را برآورده می کند
- تحویل سریع ارزش بدون قطع ارتباط که تمایل مخاطب به جستجوی ارزش در اشکال رسانهای جایگزین را در نظر میگیرد.
محتوا و بازاریابی دوباره در حال تکامل هستند. استراتژی محتوا و بازاریابی به عنوان یک عمل این فرصت را دارد که برای کسب و کار ارزشمندتر و با ارزش تر شود – اگر بتوانیم از مسیر خود خارج شویم.
اگر به محتوا و نتایج بازاریابی بهاندازه محصولات و خدمات برند اهمیت داده شود، چه میشود؟
آیا بیشتر وقت خود را صرف تغییر دادن چیزها می کنید تا کارآمدترین فرآیند را بدون در نظر گرفتن کیفیت نتیجه ایجاد کنید؟
اگر برندها بازاریابی را چیزی فراتر از صرف هزینههایی بدانند که کسبوکار را توسعه میدهد و محتوا را برای متقاعد ، مخاطبان برای تبدیل شدن به مشتری ایجاد میکند؟
اگر برندها بازاریابی را بهعنوان عملکردی در نظر بگیرند که کل سفر مشتری را بهبود میبخشد، که کارکرد اصلی آن ایجاد تجربیاتی برای مخاطبان است که میتوان از راههای مختلف کسب درآمد کرد (که تنها یکی از آنها خرید محصولات و خدمات است)؟
به عبارت ساده تر، اگر ارزش افزوده، کسب درآمد از مخاطبان و اهمیت دادن به محتوا به اندازه محصولات برندها، آینده بازاریابی باشد، چه؟
پنجاه سال پیش، دنیس گابور، فیزیکدان برنده جایزه نوبل، در اختراع آینده نوشت:
“اندیشه عقلانی، حتی با کمک هر کامپیوتر الکترونیکی قابل تصور، نمی تواند آینده را پیش بینی کند… تنها کاری که می تواند انجام دهد این است که احتمالات را نقشه برداری کند… اختراعات تکنولوژیکی و اجتماعی دائماً این احتمال را گسترش می دهند …. آینده را نمی توان پیش بینی کرد، اما آینده را می توان اختراع کرد.
در سال 2025، بازاریابی خوب در یک چشم به هم زدن اختراع نخواهد شد. این ما خواهیم بود که آن را اختراع می کنیم.
این داستان شماست خوب بگو
مطالب مرتبط دستچین شده:
تصویر روی جلد توسط جوزف کالینوفسکی/موسسه بازاریابی محتوا
منبع: https://contentmarketinginstitute.com/articles/disruptions-prepare-future-content-marketing/