غرق شدن مرگی ویرانگر، غم انگیز و دردناک است.
آنقدر که احساس مثل اینکه در حال غرق شدن هستیم، این یک محرک است، یک احساس طاقت فرسا که ما را وادار می کند تا بهترین های خود را بگیریم، بجنگیم و پشت سر بگذاریم.
داشتن این تجربه آسان است حتی زمانی که ما بیرون از آب هستیم. وقتی خطرات زیاد و زمان کم است، میتوانیم به حالت غرق شدن برویم، تمرکز، انعطافپذیری و سخاوت را از دست بدهیم.
تاقچه می تواند راه مفیدی برای خارج ، ما از مارپیچ باشد.
اگر در عمق 8 فوتی آب باشید، به راحتی می توانید بترسید. اما هنگامی که متوجه شدید که تنها اینچ با یک طاقچه فاصله دارید، تاقچه ای که می توانید هر زمان که بخواهید به آن بازگردید، امکان بازنشانی برای یافتن یاتاقان های خود وجود دارد.
تصور یک قرنیز چندان سخت نیست. مطمئناً قطعات به موقع نرسیدند، اما مهلت ما چند روز دیگر نیست، بیایید به تاقچه برگردیم، دوباره جمعبندی کنیم و یک برنامه جدید ارائه کنیم. بله، پروژه جواب نداد، اما بودجه ما به اندازه کافی انعطاف پذیر است که می توانیم فردا با یک پروژه جدید دوباره تلاش کنیم.
تاقچه ترکیبی از زمان و پول است. این حایل بین لحظه حال و فاجعه است. تاقچه یک پایه است، جایی که می توانیم تعادل خود را در هنگام فکر ، به قدم های بعدی خود پیدا کنیم. و تاقچه چشم اندازی را ارائه می دهد، زیرا می توانیم متوجه شویم که حتی اگر این لحظه مهم به نظر می رسد، ممکن است اینطور نباشد.
مدیریت پروژه انعطاف پذیر و ریسک پذیری نیاز به سرمایه گذاری در فضای اصلی دارد. زمانی که همه چیز را به خطر بیندازیم و زمان را به حداقل برسانیم، ریسک ها بیشتر می شود و خود را برای شکست آماده می کنیم.
بخشی از هنر نوآوری، انتخاب پروژه هایی است که می توانیم با آنها رقص کنیم.
و کار عاطفی روزانه این است که به خود یادآوری کنیم که آستانه وجود دارد. به این ترتیب، ما می توانیم دوباره تمرکز کنیم و دوباره به بهترین خود تبدیل شویم.
منبع: https://seths.blog/2024/09/the-ledge/