همانطور که Content Marketing World 2024 از امروز آغاز می شود، من اظهارات آغازین خود را در مورد وضعیت فعلی و جهت آینده فعالیت محبوبمان به اشتراک می گذارم.
این زمانها برای بازاریابان فوقالعاده است. ما هر روز این فرصت را داریم که نحوه تفکر، کار و ارتباط مردم با جهان را تغییر دهیم.
اما تعداد کمی از ما این کار را می کنیم.
فقط این نیست که بازاریابی پیچیده تر از همیشه است. این به این دلیل است که بسیاری از ما تجربیات ضروری و مغذی را از دست میدهیم، «اصطکاکهای باارزشی» که ناشی از کار دشوار است.
در طول ربع قرن گذشته، ما موجی پس از تحولات تکنولوژیکی را طی کرده ایم. این نقاط عطف را در نظر بگیرید:
- اینترنت پرسرعت و موتورهای جستجو راه یافتن اطلاعات را دوباره تعریف کرد (25 سال پیش).
- پلتفرم های حرفه ای رسانه های اجتماعی نحوه تعامل ما با مشتریان و ایجاد جوامع را تغییر داد (21 سال پیش).
- آیفون قرار دادن اینترنت در جیب همه – اختلال در فرکانس و زمینه دسترسی به مشتریان (17 سال پیش).
- هوش مصنوعی مولد دنیای خلاقیت را تکان داده و سرعت و روش های بیان ایده ها را تغییر داده است.
این نوآوری های تحول آفرین باعث پیدایش ابزارهای کاربردی بسیاری شده است که فعالیت های بازاریابی ما را شکل می دهند.
همه ما شاهد پذیرش سریع نرم افزارهای مبتنی بر اینترنت مانند مدیریت محتوای دیجیتال، تجارت الکترونیک، CRM، اتوماسیون بازاریابی، تجزیه و تحلیل و غیره بوده ایم.
ما این ابزارها را ایجاد کردیم. سپس آنها شکل دادند که حرفه ما چه شده است.
چگونه رسانه ها تبدیل به پیام شدند
آشنا به نظر می رسد؟ باید. من نقل قول معروف منتسب به مارشال مک لوهان (به اشتباه) را تکرار می کنم: “ما ابزارهایمان را شکل می دهیم و سپس ابزارهایمان به ما شکل می دهند.”
اما این عبارت به توضیح این جمله معروف مکلوهان کمک میکند که اغلب اشتباه گرفته میشود: «رسانه پیام است».
“ما ابزارهای خود را شکل می دهیم” آغاز یک رسانه جدید (نوآوری) را توصیف می کند. و “سپس ابزارهای ما به ما شکل می دهند” “پیام” (اثر) این رسانه را توصیف می کند.
تأثیر نوآوری (خواه برق، اینترنت، رسانه های اجتماعی یا هوش مصنوعی مولد) این است که در نهایت چگونه به ما شکل می دهد.
و شکی نیست که نوآوری ها ما را شکل داده اند.
- به جای حفظ دانش جدید خاص، مردم اکنون به یاد می آورند که چگونه آن را از طریق جستجوهای آنلاین بازیابی کنند.
- مردم و برندها اکنون به روشی به اشتراک گذاشته و به هم متصل می شوند که به لطف رسانه های اجتماعی نیازی به تعامل شخصی ندارد.
- خریداران اکنون می توانند از هر کجا به لایه اطلاعات دسترسی داشته باشند تا با استفاده از فناوری موبایل و تجارت الکترونیک، جزئیات بیشتری از محصول را دریافت کنند و قیمت ها را مقایسه کنند.
این چه ربطی به محتوا و بازاریابی در سال 2024 دارد؟
ابزارهای پیشرفته بازاریابان را در دوران «مه» خود به دام میاندازند
CMI اخیرا منتشر شده است معیارها، بودجهها و روندهای بازاریابی محتوای B2B: تحقیقات چشمانداز 2025 بسیاری از بازاریابان محتوا نتایج ناامیدکنندهای تولید میکنند:
- 58 درصد از بازاریابان استراتژی محتوای خود را تنها به عنوان استراتژی ارزیابی می کنند نسبتا موثر
- 53 درصد محتوای خود را اینگونه توصیف می کنند متوسط، منصفانه یا ضعیف.
- تقریبا نیمی از مبارزه با اهداف نامشخص.
- از هر سه نفر فقط یک نفر دارای یک مدل تولید محتوای مقیاس پذیر.
ما تبدیل به چیزی شدیم که مونتی پایتون ممکن است آن را شوالیه های مه بنامد. بسیاری از ما در حلقه بهبود تدریجی گیر کرده ایم، مدام در حال دستکاری ابزارها برای کارآمدتر ، کارها هستیم – اما در این فرآیند جرقه خلاقیت خود را از دست می دهیم.
تیم های بازاریابی در یک چرخه بی پایان تعمیرات گرفتار شده اند. CMS هرگز به طور کامل پیاده سازی نشد. اتوماسیون بازاریابی هنوز کار نمی کند. هیچ ، نمی تواند به داده های مناسب دسترسی پیدا کند، اما همه ما به دنبال آن هستیم. تحلیل ها قطع می شود. CMO جدید همه چیز را سازماندهی و حسابرسی می کند. و همه ما با هوش مصنوعی بازی می کنیم که انگار یک اسباب بازی جدید براق است، اما هیچ ، نمی داند کجا می شود.
جای تعجب نیست که پیشرفت مانند تلاش برای دویدن ماراتن در شن های روان است. کسب و کارها به جای دنبال ، ایده های نوآورانه، روی چرخ همستر بهینه سازی گیر کرده اند.
چرا بسیاری از تیم های بازاریابی به جای بازی برای برد، دفاع بازی می کنند؟
ما ابزارمان را شکل داده ایم. و بعد به ما شکل دادند.
سازمانها هر نوآوری فناوری را در بازاریابی گنجاندهاند، به این امید که آن را کارآمدتر یا مؤثرتر کنند.
اما آنها نتوانستند هدف یا اهداف واقعی را بیان کنند. و آنها به ندرت به این فکر می کنند که چگونه افراد را پرورش دهند تا بتوانند مهارت های خود را بهبود بخشند یا خرد سازمانی را برای اعمال استراتژی بازاریابی به دست آورند.
تیم های بازاریابی به دلیل روشی که فناوری مدیریت برند، مدیریت رهبری و تجربه مشتری را شکل داده است، گیر کرده اند.
ما به اوج ابزار رسیده ایم. ما دادههایی را جمعآوری میکنیم که نمیتوانیم به آنها دسترسی داشته باشیم و بهترین تلاش خود را برای ایجاد تدریجی کلیکها، بازدیدها یا خریدهای بیشتر به کار میگیریم. سپس می گوییم بازاریابی خود را بهبود بخشیده ایم.
اما آیا این کار را کرده ایم؟
فناوری به جای اینکه به ما اجازه دهد قدم های جسورانه و خلاقانه برداریم، ما را از بهینه سازی زندگی روزمره باز داشته است. نتیجه؟ ما فراموش کردهایم که چگونه ریسکهایی را بپذیریم که میتواند منجر به موفقیت یا شکست دیدنی شود.
ما خطر بازاریابی و همچنین لذت را کاهش داده ایم.
این یافتههای حاصل از مطالعه چشمانداز شغلی CMI در سال ۲۰۲۵ برای محتوا و بازاریابی را در نظر بگیرید:
- 76 درصد از بازاریابان می گویند که از نقش خود راضی هستند.
- اما 35 درصد فعالانه به دنبال شغل جدید هستند.
- و تنها نیمی از آنها فکر می کنند که اگر می توانستند از صفر شروع کنند، باز هم شغل خود را در بازاریابی انتخاب می کردند.
بازاریابی در حال عبور از یک بحران هویت است. ما احساس می کنیم که بخش و محدود شده ایم، بدون هیچ مسیر روشنی برای رشد. ما در بهینهسازی ابزارهایی که به ما شکل میدهند متخصص شدهایم و ایدههای بزرگی را که میتوانستیم دنبال کنیم، نادیده میگیریم.
سپس، دقیقاً به نشانه، هوش مصنوعی مولد وارد صحنه شد.
آمپلی فایر یا پیمانکار فرعی؟
اگر زمان وحشتناکی برای معرفی یک ابزار جدید برای حل چالش های خلاقانه بازاریابی وجود داشت، اوایل دهه 2020 بود.
اما هوش مصنوعی اینجاست، و آن را خواهد شد روش کارمان را تغییر دهیم سوال این نیست که آیا ما را تغییر شکل خواهد داد یا خیر. خواهد بود. اما چگونه که ما را تغییر شکل می دهد همیشه مورد توجه است.
و در آن فرصت نهفته است.
هوش مصنوعی جایگزین خلاقیت نمی شود. آن چیزی را که به میز می آورید تقویت می کند. اگر ایدههای محتوایی شما متوسط باشد، هوش مصنوعی فقط متوسط بیشتری تولید میکند. اما اگر با خلاقیت، استراتژی و جسارت به آن نزدیک شوید، این فرصت را خواهید یافت که این ویژگی ها را با هوش مصنوعی تقویت کنید.
هوش مصنوعی آدم بدی نیست. مردم از آینده ای که توسط روبات ها کنترل می شود می ترسند. آنها یک هوش مصنوعی دیوانه را تصور می کنند که در تلاش برای ایجاد گیره کاغذ، شروع به ساختن آن گیره ها از مردم می کند و همه ما را نابود می کند.
این یک انحراف است.
تهدید واقعی هوش مصنوعی مولد این است که ما را به رضایت عمیقتری سوق میدهد. ما ممکن است شروع به اعتماد به هوش مصنوعی کنیم تا کارهای خلاقانهتر و بیشتری را بدون تزریق جرقه انسانی خود انجام دهیم – در نتیجه آنچه را که بازاریابی به همان اندازه یک هنر به عنوان علم تبدیل میکند، کاهش میدهد.
ما میتوانیم به هوش مصنوعی برای تولید بیشتر و بیشتر استراتژیمان اعتماد کنیم، که نیاز ما به درک درستی یا نبودن استراتژی را کاهش میدهد.
با نادیده گرفتن کار سخت تکرار خلاقانه، خواندن دقیق و داستان سرایی، تجربیات، دانش و همدلی را که خرد را پرورش می دهد از دست می دهیم.
اگر ما بهعنوان بازاریابان و تولیدکنندگان محتوا، نه تنها کار غرغر را برونسپاری کنیم، بلکه توانایی تفکر استراتژیک و خلاقانه را نیز برونسپاری کنیم، در خطر تبدیل شدن به شرکتکنندگان منفعل در استراتژیها و داستانها هستیم.
به قول معروف، هوش مصنوعی امروزی احمقانه ترین است که تا به حال استفاده کرده اید. اما این تنها این خطر را افزایش می دهد که هوش مصنوعی ما را به شیوه های منفی شکل دهد.
خطر واقعی هوش مصنوعی مولد در این نیست که چقدر باهوش است، بلکه در این است که چقدر از خود راضی است که ما را به سمت تبدیل شدن سوق می دهد.
اینجاست که اصطکاک ارزشمند وارد عمل می شود.
قدرت اصطکاک گرانبها
اصطکاک ارزشمند، مقاومت عمدی است که شما را به اندازه کافی برای تفکر انتقادی، ارزیابی و پرسش کند می کند. این تنش است که شما را مجبور می کند کمی استراحت کنید و خلاقیت را در کار خود القا کنید. این تغذیه ذهنی است که از خواندن کتاب، درک جزئیات و طی ، این فرآیند دریافت می کنید.
بدون این اصطکاک، افراد به صورت خودکار، روباتیک و قطع ارتباط با فرآیند تبدیل می شوند.
اگر می خواهید بازاریابی خود را فراتر از حالت تعمیر و نگهداری حرکت دهید، اهداف و اقدامات خود را دوباره تعریف کنید و بازاریابی را انسانی تر کنید، در کجای این فرآیند قرار دارید؟
آیا از فناوری برای تقویت خلاقیت خود استفاده می کنید یا یادگیری، دانش، همدلی، خلاقیت و خرد خود را برون سپاری می کنید؟
اصطکاک، تلاش و تعهد: اینجاست که ارزش پیدا می کنید. هرچه بیشتر چالشهای یک چشمانداز در حال تغییر را بپذیرید، پتانسیل کامل خود را بهعنوان بازاریابان و تولیدکنندگان محتوا بیشتر خواهید کرد.
از اینجا کجا برویم؟
همانطور که در آستانه آخرین تغییر بازاریابی ایستاده اید، تنها نیستید. هر تیم محتوا و بازاریابی نیز در این سفر هستند.
با روی آوردن به فناوری برای خودکار ، همه چیز، پاسخها را پیدا نخواهید کرد. شما فقط می توانید با اصلاح فرآیندها، به کارگیری بهترین شیوه های استراتژیک و معرفی فناوری های جدید به روش هایی که خرد جمعی تیم را پرورش می دهد، به این هدف دست یابید. (این نیز هدف جدید من است و من اینجا هستم تا کمک کنم.)
این رویکرد به شما این امکان را می دهد که موسسه خود را تقویت کنید و فضایی را برای تیم های خود ایجاد کنید تا کارهای معنادار و پر اصطکاک انجام دهند که برندها را تقویت می کند، درآمد را افزایش می دهد و وفاداری پایدار را القا می کند.
ادامه دهید و اصطکاک جدی ایجاد کنید. این تنها راه تولید خرد است.
این داستان شماست خوب بگو
مطالب مرتبط دستچین شده:
تصویر روی جلد توسط جوزف کالینوفسکی/موسسه بازاریابی محتوا
منبع: https://contentmarketinginstitute.com/articles/ai-complacency-crisis/